ریتم و تمپو در سینما

تعداد بازدید: 1,331

ریتم و تمپو در سینما چیست و چه تفاوتی با هم دارند؟

در این بخش از وبلاگ فیلم فالو به توضیح مفاهیم ریتم و تمپو می پردازیم. حتما تاکنون اصطلاحات ریتم و تمپو را در سینما زیاد شنیده‌اید. چه زمانی می‌گوییم که یک فیلم ریتم تند یا کندی دارد؟ آیا ریتم و تمپو می‌توانند تاثیری در کیفیت یک اثر سینمایی داشته باشند؟ آیا می‌توان هر فیلم و ژانری را با ریتم و تمپوی یکسانی کارگردانی و تدوین نمود؟ برای پاسخگویی به این سوالات لازم است ابتدا به تعریف ریتم و تمپو بپردازیم.

تعریف ریتم و تمپو: ریتم یعنی تکرار یک الگو در یک زمان مشخص شده و تمپو یعنی سرعت اجرای ریتم.
در ادامه این مطلب به بررسی ریتم و تمپو در سه حوزه داستان، بازیگری و فیلم می پردازیم.

ریتم و تمپو در داستان و فیلمنامه

مسلما پیش آمده که کتابی را می‌خوانید و تمام حسی که در داستان است و شخصیت با آن درگیر است را حس می‌کنید. روایت داستان سرعت می‌گیرد و هول و هراس ایجاد می‌کند، یا کُند می‌شود و سکون به وجود می‌آورد.
اجزای تشکیل‌دهنده‌ی داستان کلمه است و بس! از آغاز تا پایان کلمه است. پس می توان با نشان دادن احساسات و لحن با کلمات ریتم و تمپو ایجاد کرد. چهار اصل در استفاده از ریتم و تمپو داریم که در این مطلب بیان می‌کنیم.

 اصل اول: جملات کوتاه، ریتم را تند و جملات طولانی، ریتم را کند می‌کنند. روایت با جمله‌های کوتاه، با فعل‌های مشخص و پشت سر هم ردیف شده، روایت را با سرعت پیش می‌برد. همانطور که قرار است سرعت اتفاق داستانی را نشان دهد.

 اصل دوم: توصیف حرکت، تمپو را بالا می‌برد و توصیف سکون، آن را پایین می‌آورد. وقتی می‌خواهیم حرکت داستانی را روایت کنیم مثلا اتفاقی که در جریان است، تمپو بالا می‌رود. فاصله‌ی ریتم تا ریتم بالا می‌رود مثل روایت دعوای دو نفر در خیابان. توصیف سکون مثل روایت دو نفر که در کافه‌ای نشسته‌اند و روایت از فضا و محیط و آن دو شخصیت می‌گوید.

 اصل سوم: صحنه‌های کوتاه ریتم را تند و صحنه‌های طولانی ریتم را کند می‌کنند. در سینما، زود به زود عوض شدن صحنه‌ها و یا طولانی بودن هر صحنه، ریتم ایجاد می‌کند. در رمان هم همینطور است. وقتی صحنه‌ای را طول و تفصیل دهیم، ریتم داستان در حالت کندی و آهستگی طی می‌شود. ولی وقتی صحنه‌ای را با چند جمله کوتاه تمام کنیم و به صحنه بعدی برویم ریتم را تند کرده‌ایم.

اصل چهارم: کشمکش یا درگیری در داستان که با ریتم و تمپو ارتباط تنگاتنگی دارد. دو نوع کشمکش در داستان داریم.

  • کشمکش فرد با خودش و درونیات.
  • کشمکش فرد با عوامل بیرونی مثل جامعه، کشمکش با فرد دیگریا طبیعت یا ماشین.

 کشمکش بیرونی، تمپو را بالا و کشمکش درونی تمپو را پایین می‌آورد. جهت آشنایی بیشتر با داستان ها و فیلمنامه های مختلف می توانید به صفحه  50 فیلمنامه مهم سینما مراجعه کنید. 

ریتم و تمپو در بازیگری

هر کاراکتری که نویسنده خلق و بعد قراره که روی صحنه اجرا و یا به وسیله بازیگر مقابل دوربین بازآفرینی شود دارای یک ضرباهنگ حرکتی و یک ضرباهنگ ذهنی است. به این دو ضرباهنگ ریتم کاراکتر و تمپوی شخصیت می گویند. در واقع ریتم مربوط  به سرعت فیزیکال شخصیت و اعمال جسمانی او و تمپو مربوط  به جریان‌های ذهنی و روانی کاراکتر میشود. از برآیند این دو مفهوم به اصطلاح مترونوم می‌رسیم که برآیند ضرباهنگ حرکتی و ذهنی کاراکتر است.

به عبارت بسیار ساده، ریتم یعنی هر چیزی که بازیگر را قادر بسازد « هرچه می گذرد، توجه مخاطب را بیشتر جلب » کند. برای یک بازیگر دست یافتن به حس ریتم مشروط بر این است که خودش را رها سازد و به صورت کامل خودش را به هر ریتمی که در زندگی اطرافش وجود دارد بسپارد. به عبارت دیگر، در برابر ریتم های دورو برش مصون نباشد. در سینما از اصطلاح روی ریتم بودن برای بازیگر استفاده می شود. یعنی اگر بازیگری نتواند روی ریتم داستان و مد نظر کارگردان باشد، به اصطلاح نمی تواند از پس نقش بر بیاید یا اینکه دچار بزرگ نمایی یا اگزجره می شود. ویدیوی زیر گوشه ای از هنرنمایی آل پاچینو را نشان میدهد که درس بازیگری را از استاد بزرگ بازیگردانی یعنی لی استراسبرگ فرا گرفته است.

ریتم و تمپو در فیلم

در فیلم، زود به زود عوض شدن صحنه‌ها و یا طولانی بودن هر صحنه، ریتم ایجاد می‌کند. به بیان دیگر، ریتم در فیلم تعداد برش‌هایی است که در هر صحنه و در طول فیلم وجود دارد، در حالی که تمپو در واقع به طول و زمانِ ماندن هر شات بر روی پرده اطلاق می شود. حال اگر زمان هر شات طولانی باشد، یعنی تعداد برش‌ها کم باشد، با ریتمی سنگین و یکنواخت روبه‌رو هستیم و اگر زمان نماها بر پرده کوتاه باشد، یعنی تعداد برش‌ها بیشتر باشد، ریتمی سریع خواهیم داشت. اینکه یک فیلم چه ریتمی خواهد داشت بستگی به کیفیت و چگونگی حوادث داستان و نظمی که کارگردان در دکوپاژ به آن بخشیده دارد.

کلا دو نوع ریتم در فیلم وجود دارد.

  • ریتم درونی
  • ریتم بیرونی

ریتم درونی : مجموعه اتفاقاتی که در داخل صحنه یا کادر روی می دهد مانند حرکت ماشین، دویدن کاراکترها، درگیری و کشمکش بین بازیگران و… را ریتم درونی می گویند.

ریتم بیرونی : طرز قرار گرفتن پلانها و زمانی که برای هر پلان در نظر گرفته می شود  را ریتم بیرونی می گویند.

عوامل تعیین کننده ریتم در فیلم

۱- میزان آگاهی و اطلاعاتی که نما به تماشاگر می دهد . به بیان دیگر با این پلان چه اطلاعاتی باید به تماشاگر داده شود.

۲-نوع عمل یا عملیاتی که در آن پلان اتفاق می افتد. اکشن یک نما ایجاب می کند کجا برش بزنیم و نباید یک حرکت را بدون منظوری خاص کات کنیم مگر اینکه قصد بیان موضوعی خاص را داشته باشیم.

۳-نوع سوژه ها یا اشیائی که در آن شات دیده می شود.( مثلا اینسرت جا سیگاری) با دلیل مثلا عاملی برای قتل یک نفر که در اینجا به جاسیگاری هویت می دهیم.

۴-کمپوزیسیون یا تر کیب بندی صحنه مربوط به زاویه – رنگ – نور پردازی – و نحوه جایگذاری اشیاء و آدمها در آن تصویر

تدوینگر آخرین کسی است که ریتم و تمپوی نهایی فیلم را کنترل و مشخص می‌کند و شرط اصلی این است که این ریتم و تمپو باید تداوم داستانی را حتما حفظ کرده باشد. به طور کلی نمی‌توان گفت که ریتم و تمپوی استاندارد در فیلم‌ها چیست ولی معمولا فیلم‌های در ژانر اکشن ریتمی تند و فیلم‌های ملودرام ریتم کندتری دارند.

آنچه مشخص است ریتم و تمپو از اهمیت ویژه‌ای در سینما برخوردار هستند و با توجه به فضای داستانی فیلم، انتخاب ریتم و تمپوی مناسب از سوی کارگردان و تدوینگر می‌تواند تاثیر بسزایی در اثرگذاری و کیفیت یک اثر سینمایی داشته باشد.

منبع: فیلم فالو

مطالب پیشنهادی: